شد غم دوباره با دل در این بهار رنگین
آمد ز هر دو مژگان اشک از سرشک غمگین
گویا که در هیاهوست این راز با دل من
با کس نمی توان گفت این سر و بار سنگین
این درد با من است ومن همرهش دمادم
درمان درد من هم باشد سکوت سنگین
این دوره هم سر آید روزی دگر برآید
دل آنچنان نظر کن گو سوسنی و سیمین