سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که بى دانستن فقه به بازرگانى پرداخت خود را در ورطه ربا انداخت . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط فاطمه سعادت یار در 90/7/20:: 6:53 عصر

در آن کلاس درس

خط و هنرنمایی !

بر دست خود گرفتیم نیزول قهوه ای را

بر دست دیگر خود یک شیشه مرکب

گفت آن معلم آن روز این شعر روی تخته

با نی بر  آن ورقها هرکس سه خط نویسد

**** نادان ادب ندارد ****

با هر سروصدایی باهم که می نوشتیم

یک لذتی دگر داشت با نای و نی، نوایی !

اما برایت ای گل

رازی نهفته دارم

شرح وقایع خون ازلا له های گلگون

اندر کلاس عشاق بودش معلم عشق

تا مشقی دیگری را

 از رسم خون بگوید

بنویس بر دل خویش

بنویس تا دوباره آیندگان بخوانند

***** دانا ادب گزارد ****

فرقش بدان همین است؛

 دانا ادب چو دارد

پوید ره خدایی

او می گریزد آری

از رنگ و هر ریایی

 تقدیم به همه همکاران ودانش آموزان به مناسبت مهر ماه آغاز راه علم.

سروده فاطمه سعادت یار مهر 1386


کلمات کلیدی :