اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه کم است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان نشود . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط فاطمه سعادت یار در 91/2/12:: 1:7 عصر

اهل این آب وگلم

پیشه ام تعلیم است

نسبم می رسد آخر به درختی پر بار

گاه گاهی که هوا تاریک است

کاسه صبر غمم لبریز است

من برای دل خویش شعر ها می گویم

تا که آرام شود این دل تنهایی من

بر سر بقچه اسرار گرهی کور زدم

تا مگر وانشود فاش کند عقده پنهانی من

گذر سبز زمان می گذرد

قصه ها می ایند غصه ها می مانند

این زمان خاموشی به زیبایی فریادسکوت

آتش سرخ سکوت درپس خاکستر خویش

رازها می داند.......

لحظه ای بامن باش

غم دل فاش مگو

مزنی تیشه به بنیان کسی

مهربان باش ولی بی کینه

تاکه دلذار آید وخدا یارت باد

من به خود میبالم پیشه ام تعلیم است وسعادت یارم               سروده فاطمه سعادت یار

******************************************************************************************


کلمات کلیدی :